زندگی در مدار شمالی

زندگی در مدار شمالی

همه در یاد الله
زندگی در مدار شمالی

زندگی در مدار شمالی

همه در یاد الله

موتور پر توان

کارل لادویکسن می‌نویسد: «تنها موضوعی که باعث تأسف من از نوشتن این مقاله می‌شود، این است که می‌خواهم یک موتور به اصطلاح شگفت‌انگیز را با تبلیغی بیش از آنچه که شایسته آن است معرفی کنم. اما سایت‌های خبری محترم، قبلاً زمان و فضا برای موتوری قرار داده‌اند که برای اولین بار در نمایشگاه اخیر خودروی لوس‌آنجلس در معرض دید همگان قرار گرفته است. این موتور را به نام «موتور توانمند یا موتور MYT» می‌شناسند و کاری است از رافائل مورگادو از آنجل‌لبس شرکت لادی- با مسئولیت محدود- درکالیفرنیا. آدرس وب سایت آن در ذیل آمده است: htt://www.angellabsllc.com/ مورگادو در مصاحبه‌ای اختصاصی می‌گوید: «شما از ادعایی که در مورد این موتور شده است، متحیر می‌شوید. ادعا شده که 85 قطعه متداول یک موتور در آن موجود نیست. گفته شده که در این موتور 848 اینچ مکعب (o.o14m3) را در حجم 14 اینچ مکعب (229cm3) به وزن 150 پوند (68kg) جای داده‌اند. توان مفید خروجی آن در حالت عادی 850 اسب‌بخار و در قویترین حالت 3000 اسب‌بخار است. همچنین ادعا شده که این موتور دارای حداقل میزان دفع گازهای آلاینده و حداقل مصرف سوخت می‌باشد و تولید آن ساده است. ما امیدواریم که ساخت این موتور بدون تجهیز مجدد ابزار به حقیقت بپیوندد و این برای سازندگان صاحب امتیاز این موتور برای عرضه سریع تجاری بسیار مناسب است. در وب سایت آنجل‌لبس آمده است که: «شما طراحان سختکوش و توسعه دهندگان صنعت موتورسازی بسیار آزرده خاطر خواهید شد وقتی که متوجه شوید که توانایی ساخت چنین موتوری را همیشه داشته‌اید، اما آن را درک نکرده‌اید. نیروگاهی که با شکافتن سهم عظیمی، یک انقلاب صنعتی دیگر را رقم می‌زند و احتراق شعله‌های درونی موتور را به هزاره بعدی منتقل می‌کند. آیا از عدم کشف و استفاده از چنین شکاف مهندسی واضحی شرمسار نیستید؟» مورگادو، راننده سابق مسابقات سرعت اتومبیلرانی می‌گوید: «آنجل لبس خانواده‌ای متحد و صمیمی است. متخصصانی دارد که به صورت یک تیم برای ساخت اختراعات من، به عنوان محصولاتی در خور رشد و ترقی، مشغول به کارند. آنجلبس متشکل از مخترعان، دانشمندان، مهندسان، مدیران بازرگانی، تکنسین‌های کامیپوتر، برنامه‌نویسان، مکانیک‌ها، متخصصان موتور، وکلای صاحب امتیاز و مشاوران بازرگانی بسیاری است. همچنان که آنجل لبس رشد می‌کند، تیم‌های مختلف قادر خواهند بود اختراعات منحصر به‌فرد و بیشماری را به‌طور همزمان، تحت هدایت و رهبری من، گسترش دهند. سرانجام، هدف ما، معرفی تولیدات متعدد و دگرگونی‌های بنیادین در هر فصل است. از این پس، شما باید در جست‌وجوی چگونگی دستیابی به این معجزه باشید». مرکز (قلب) موتور MYT دارای یک سیلندر فعال است که برای ایجاد یک چرخه کامل خم شده است. این چرخه، به صورت یک سطح مارپیچ است. پیستون‌های حلقه‌ای شکلی که درون آن به گردش درمی‌آیند به قدری فشرده‌اند که شبیه به یک صفحه تخت می‌باشند. این پیستون‌ها به وسیله اهرم‌های مرکزی هدایت می‌شوند. در این موتور، به‌طور کلی 8 پیستون وجود دارد که در دسته‌های چهارتایی، دسته‌بندی شده‌اند و هر دسته به صورت قالبی صلیبی شکل نصب شده است. این موتور دارای سیستمی هوشمند، مکانیزمی حجیم و با جزئیات فراوانی است. این مکانیزم اجازه می‌دهد آن دو دسته چهار تایی پیستون‌ها در یک مارپیچ دوران کنند و در همین حین حرکتی مانند دست زدن بین آنها صورت می‌گیرد که موجب باز و بسته شدن فضای بین پیستون‌ها می‌شود. فقط در نیم دور از مارپیچ، هر جفت از پیستون‌ها چرخ کامل چهار ضربه‌ای را طی می‌کنند که شامل به داخل کشیدن هوا و خارج کردن گازها از مجاری خروجی‌اند. موتور MYT هنوز راه‌اندازی نشده است. اگر این موتور به کار افتاده بود، می‌توانست در محور خروجی خود در هر دو 16 ضربه نیرو تولید کند. این موضوعی است که ظاهری فریبنده و منطقی دارد ولی در اصل نادرست است. حجم خالی شده یک موتور، مجموع تفاوت‌های بین حداکثر و حداقل حجم محفظه‌ای آن است، که در مورد نوع MYT، 212 اینچ مکعب یا 5/3 لیتر است. این مسئله که بتوان این حجم عظیم را در بسته‌بندی کوچکی جا داد، بسیار ستودنی است، اما این میزان بسیار کمتر از میزان ادعا شده 9/13 لیتری است. مهم نیست که ارتباط حرکت پاندولی موتور با محور خروجی آن چگونه باشد، از این‌رو ما آن را به کم یا زیاد بودن آن فضای حجمی خالی نسبت نمی‌دهیم. محور خروجی تعداد زیادی از موتورها از جمله تعدادی از موتورهای مسابقه‌ای قدیمی و وسایل نقلیه هوایی را به دلایل مختلف با وسایل مختلفی مجهز کرده‌اند. طراحی MYT به‌گونه‌ای است که دارای محور خروجی است که بسیار آهسته کار می‌کند و با توجه به آهنگ سوخت‌رسانی می‌تواند به همان اندازه که مشکلاتی را حل می‌کند، مشکل‌ساز باشد. همان‌طور که مستحضرید، موتورهای مارپیچ به هر حال موتورهای جدیدی نیستند. در فرانسه «دیواندر» یکی از این موتورها را در 1905 ساخت. همین موتور بعدها در 1912 به عنوان Esselbe در صنایع هوایی تجدید ساخت شد. در آن زمان، تلاش دیگری از سوی فرانسوی‌ها تولید موتور Beck بود. در دهه 1930 طراحی «جان پادون» سبب استفاده بادامک برای کنترل پیستون‌ها در مارپیچ شد. به‌طوری که در اواخر همین قرن BSA موتوری برای استفاده در موتورهای گازی ساخت. مهندس «لوئیس ولف» در اوماهای ایالت بزاسکا، در دهه 30 موتور مارپیچی ساخت که هم برای خودروها و هم برای هواپیماها قابل استفاده بود، اما ادعای او برای ایجاد شرکت ساخت موتورهای مارپیچ هواپیما، عملی نشد. پس از جنگ جهانی دوم برای توسعه و بهبود موتورهای مارپیچ در دو مورد تلاش‌های به‌سزایی صورت گرفت. یکی از این دو مورد، توسط مهندس وافر با سابقه ارتش «گرانویل برادشاو» انجام گرفت که این راهکار او در زمان جنگ، به طرز استادانه‌ای موجب شد تا آن مارپیچ به حرکت‌های دورانی از پیستون تبدیل شود. برادشاو، موتور خود را در دو نوع 1100 و 1250 سی‌سی ساخت. این موتورها به‌طور گسترده‌ای در دهه 50 عمومیت یافتند. تلاش دیگر، طراحی «تراگوت شودی» در دهه 60 بود که پیستون‌های موتور او در استوانه‌ها و بادامک‌ها به پیش برده شد. با وجود امیدی که به بهره‌وری و سوددهی از این موتورهای بنیادی داشتند (بعد از موتورهای درونسوز ونکل) اما این مهندس سوئیسی در پیشرفت ناکام ماند. هیچ یک از این موتورهای مارپیچ ناموفق دارای تراکم قدرتی که از موتور MYT انتظار می‌رفت نبودند. آن دسته از موتورهایی که توسط مهندسان متخصص و کاردان طراحی شده بودند، سیستم خنک کننده داشتند و به طور واضحی فاقد راهکار و پیشنهاد «مورگادو» بودند. آب‌بندی موتورها یک رقابت بزرگ بود که موتور مدل MYT توانست موفق شود اما هیچ‌گونه نظری در مورد نیازمندی‌های آب‌بندی بازوها و صفحات، برای به کار انداختن پیستون‌ها از سوی توسعه دهندگان این صنعت ارائه نشد. هر چند که این کار بسیار دشوار خواهد بود. اعضای آنجل لبس، علاقه‌مند بودند تا موتور خود را در تقابلی عظیم با نیروگاه‌های متداول و مرسوم نشان دهند. در واقع توان خاص پیش‌بینی شده، بسیار نزدیک به چیزی است که برای موتورهای حال حاضر «فرمول یک» طراحی شده است. این موتورها، بیش از 700 اسب‌بخار نیرو از حجمی معادل 4/2 لیتر با 8 سوپاپ به وزن 200 پوند دریافت می‌کنند. این وضعیت از چیزی که در مورد MYT گفته شده بود، چندان هم دور نیست. همه آن موتورها از دوام بالا و چشمگیری برخوردارند. اگر MYT توسط معجزه‌ای به مرحله ساخت و اجرا می‌رسید، عدم وجود سیستم خنک‌کننده و در واقع سیستم روغن‌کاری، موجب می‌شد تا سخت آلیاژها و سرامیک‌هایی با دمای بسیار بالا، تحت تأثیر قرار گیرد. این همان راه‌حل کم خرجی بود که بسختی باعث می‌شد تا «موتورهای درونسوز» همچون موشکی به هزاره بعدی پرتاب شوند. در هر حال، می‌توان گفت که MYT هرگز یک موتور نخواهد ساخت، اما می‌تواند پایه‌ای برای ساخت یک موتور پمپ جالب باشد.

یاد

به جای دسته گلی که فردا بر گورم نثار میکنی

امروز به شاخه گلی کوچک یادم کن

به جای سیل اشکی که شاید فردا بر مزارم بریزی

امروز با تبسمی مختصر شادم کن

امروز که در نزد توام مرحتی کن

فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت

                                                                   

                                                  گرفته شده از درددلهای گلاره

شهر غریبه...گلوگاه

چندتا عکس از اطراف شهرمون هم اینجا گذاشتم.البته از فصل تابستونش.....

ادامه مطلب ...

لیلی ومجنون

شبی مجنون نمازش را شکست.... بی وضو در کوچه لیلا نشست ....عشق آن شب مست مستش کرده بود..... فارغ از جام الستش کرده بود... سجده ای زد بر لب درگاه او ...پر زلیلا شد دل پر آه او گفت... یا رب از چه خوارم کرده ای.... بر صلیب عشق دارم کرده ای... جام لیلا را به دستم داده ای ....وندر این بازی شکستم داده ای ...نشتر عشقش به جانم می زنی دردم از لیلاست آنم می زنی خسته ام زین عشق، دل خونم مکن من که مجنونم تو مجنونم مکن مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو ... من نیستم گفت: ای دیوانه لیلایت منم در رگ پیدا و پنهانت منم ...سال ها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی ....عشق لیلا در دلت انداختم ...صد قمار عشق یک جا باختم ...کردمت آوارهء صحرا نشد گفتم عاقل می شوی اما نشد... سوختم در حسرت یک یا ربت غیر لیلا برنیامد از لبت ....روز و شب او را صدا کردی ولی دیدم امشب با منی... گفتم بلی مطمئن بودم به من سرمیزنی... در حریم خانه ام در میزنی.... حال این لیلا که خوارت کرده بود... درس عشقش بیقرارت کرده بود... مرد راهم باش تا شاهت کنم.... صد چو لیلا کشته در راهت کنم.

ماجرای قورباقه

hello

سلام

Once upon a time there was a bunch of tiny frogs.... Who arranged a running competition.
روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچیک تصمیم گرفتند که با
هم مسابقه ی دو بدند .
The goal was to reach the top of a very high tower.
هدف مسابقه رسیدن به نوک یک برج خیلی بلند بود .
A big crowd had gathered around the tower to see the race and cheer on the contestants. ...
جمعیت زیادی برای دیدن مسابقه و تشویق قورباغه ها جمع شده بودند ...
The race began....
و مسابقه شروع شد ....
Honestly,no one in crowd really believed that the tiny frogs would reach the top of the tower.
راستش, کسی توی جمعیت باور نداشت که قورباغه های به این کوچیکی بتوانند به نوک برج برسند .
You heard statements such as:
شما می تونستید جمله هایی مثل اینها را بشنوید :

"Oh, WAY too difficult!!"
" اوه,عجب کار مشکلی !!"

"They will NEVER make it to the top."
"اونها هیچ وقت به نوک برج نمی رسند
."
or:
یا :
"Not a chance that they will succeed. The tower is too high!"
"هیچ شانسی برای موفقیتشون نیست.برج خیلی بلند ه !"
The tiny frogs began collapsing. One by one....
قورباغه های کوچیک یکی یکی شروع به افتادن کردند ...
Except for those, who in a fresh tempo, were climbing higher and higher....
بجز بعضی که هنوز با حرارت داشتند بالا وبالاتر می رفتند ...

The crowd continued to yell, "It is too difficult!!! No one will make it!"
جمعیت هنوز ادامه می داد,"خیلی مشکله!!!هیچ کس موفق نمی شه !"

More tiny frogs got tired and gave up....
و تعداد بیشتری از قورباغه ها خسته می شدند و از ادامه دادن منصرف
...
But ONE continued higher and higher and higher....
ولی فقط یکی به رفتن ادامه داد بالا, بالا و باز هم بالاتر ....

This one wouldn"t give up!
این یکی نمی خواست منصرف بشه !
At the end everyone else had given up climbing the
tower. Except for the one tiny frog who, after a big effort, was the only one who reached the top!
بالاخره بقیه ازادامه ی بالا رفتن منصرف شدند.به جز اون قورباغه
کوچولو که بعد از تلاش زیاد تنها کسی بود که به نوک رسید !

THEN all of the other tiny frogs naturally wanted to
know how this one frog managed to do it?
بقیه ی قورباغه ها مشتاقانه می خواستند بدانند او چگونه این کا ر رو
انجام داده؟
A contestant asked the tiny frog how he had found the strength to succeed and reach the goal?
اونا ازش پرسیدند که چطور قدرت رسیدن به نوک برج و موفق شدن رو پیدا کرده؟
It turned out....
و مشخص شد که ...

That the winner was DEAF!!!!
برنده ی مسابقه کر بوده !!!

The wisdom of this story is:
Never listen to other people"s tendencies to be negative or pessimistic. ... because they take your
most wonderful dreams and wishes away from you -- the ones you have in
your heart!

Always think of the power words have.
Because everything you hear and read will affect your actions!
نتیجه ی اخلا قی این داستان اینه که :
هیچ وقت به جملات منفی و مأیوس کننده ی دیگران گوش ندید... چون
اونا زیبا ترین رویا ها و آرزوهای شما رو ازتون می گیرند--چیز هایی که از ته دلتون آرزوشون رو دارید !
همیشه به
قدرت کلمات فکر کنید .
چون هر چیزی که می خونید یا می شنوید روی اعمال شما تأثیر میگذاره
Therefore:
پس :

ALWAYS be....
همیشه ....

POSITIVE!
مثبت فکر کنید !

And above all:
و بالاتر از اون

Be DEAF when people tell YOU that you cannot fulfill your dreams!
کر بشید هر وقت کسی خواست به شما بگه که به آرزوهاتون نخواهید
رسید !

Always think:
و هیشه باور داشته باشید :
God and I can do this!
من همراه خدای خودم همه کار می توانم بکنم.